من از همان جایی می‌آیم که شما آمده‌اید. ما فرزندان یک پدر هستیم. شما می‌توانید او را آن‌طور که دوست دارید، پدر، الله یا پارابِراما بنامید. همه موجودات مجسم از او آمده و به ‌سوی او برمی‌گردند. همه‌ی ما اینجا نقش‌های خود را برای ایفاکردن داریم و بعد اینجا را ترک خواهیم کرد. اگر به کُل نمایش به ‌عنوان شاهد نگاه کنید، دست خداوند را در همه چیز خواهید دید. دست پدر. امیدوارم شما را گیج نکرده باشم. آنچه از من استنباط می‌کنید، من همان هستم. در این شکل و ظاهر من گیر نکنید. هر روزی ممکن است آن را ترک کنم. انرژی باقی خواهد ماند. حتی رشد خواهد کرد، چون نیازی ندارد که در چارچوب معیارهای یک جسم محدود زندگی کند.

زندگی‌کردن در بدن، مانند زندگی در قفس است. من همیشه دلم برای حیوانات و پرندگانی که در قفس هستند می‌سوزد. روح ما هم همان‌طور است. بدن، یک قفس است. درست مانند حیوان یا پرنده‌ای که به قفس عادت می‌کند، ما هم به بدن خود عادت کردیم. درست مانند حیوانات یا پرندگان که در چارچوب محدودیت‌های قفس خود ظرفیت‌ها و فرصت‌ها را جستجو می‌کنند، ما هم تجربیات مختلفی را با استفاده از بدن بررسی می‌کنیم. این حقیقت که ما در اصل زندانی شدیم، باقی می‌ماند. ما حق انتخاب رهایی را داریم. رهایی، وابستگیِ کم شده به تمام جنبه‌های بدن، ذهن و عقل است. این برتری و امتیازی است که انسان‌ها دارند. ما می‌توانیم در یک زندگی به روشن‌بینی برسیم. اما، ما باید مسیر را تا انتها طی کنیم. باید به راه‌رفتن ادامه دهیم. هیچ‌کسِ دیگری نمی‌تواند این کار را برای ما انجام دهد. این انفرادی است.

این کتاب برای کمک به شما جهت یافتن خود و کمک به شما برای ماندن با روح خودتان گردآوری شده است. لطفا فریب توهمات بیرون از پنجره خود را نخورید.

آرزوی تکامل و تحول معنوی بزرگی را برای شما در این زندگی دارم. خداوند به شما برکت دهد.

عشق و تنها عشق بورزید.

موهانجی